آخِرُ الزَّمان

31 مِی 2010

پسر ها، زیر ابرو های ِ شان را بَر می دارند، مو های ِ شان را های – لایت می کُنند، مو های قفسه ی سینه ی شان را از بین می بَرند و گوش واره آویزان می کُنند؛

دختر ها، برای صدا کردن یک دیگر، سوتِ دو انگشتی می زنند.

رو نوشت نخست به: امیر تَتَلو .Ft اردلان طعمه،

رو نوشت دوّم به: دختران دبیرستانی ای که اِم روز دیدم.

10 پاسخ to “آخِرُ الزَّمان”

  1. شباویز Says:

    با این همه مشغله، وقت زیادی برایم نمی ماند اما در هر صورت بصورت سریع، نامه مجید توکلی را می خوانم…

    پشت این سیستم، چشم هایم را می سایم و ریز تهاترها و املاک واگذاری به یکی از نهادهای زیرمجموعه آقای معروف مان را محاسبه می کنم. ذهنم از این همه بررسی و آنالیز خسته می شود باید آنقدر دقت بخرج دهم تا یک ریالی پس و پیش نشود و دزدها زیادتر به تاراج نبرند…

    دنیای غریبی است! نامه را که خوانده ام پُر و سنگین شده ام از احساس مسئولیت…

  2. شباویز Says:

    سلام جناب کرگدن تنهای عزیز!

    من درک نمی کنم چه اشکالی در سوت زدن دختران جوان وجود دارد همیشه به این مسئله انتقاد داشته ام. قصد کردم در طول این هفته به مناسبت روز مادر و هفته بزرگداشت مقام زن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به بحث در مورد کمبودها، مشکلات و بالاخص تبعیض های روا داشته بر جنس و جنسیتم بپردازم. و این نکته را آنجا نیز نقد خواهم کرد که چرا من نمی توانم در خیابان سوت بزنم!؟

    بطور موقتی تا زمانی که غم باد نگرفته ام در باز و گوگل ریدر می نویسم.

    پایدار باشید


    • قصد من از نوشتن این نوشته این نبود که بگویم زنان و دختران حقّ انجام این کار را ندارند؛ بَل که، اشاره به روایاتی ست که بَر تعویض کار های زنانه و مردانه در آخِرُ الزَّمان تأکید می کُنند و در نوشته هم این موضوع مشهود است؛ کار های زنانه را مردان انجام می دهند، یک کار مردانه را زنان.

  3. شباویز Says:

    به این کلام تان نقد دارم که سوت زدن را کاری مردانه می دانید!!!


    • باز هم اشتباه متوجّه منظورم شده ای. اشاره ای کرده اَم به روایاتی که نَقل می کُنند در آخِرُالزَّمان قواعد معمول به هم می ریزد؛ سوت زدن که تا حالا سابقه ای در زنان نداشته توسّط زنان معمول می شود، آرایش هایی که تا پیش از این مخصوص بانوان بوده سَر از چهره ی مردان در می آورَد و اَلَخ. سوت زدن برای زنان ایرادی ندارد، امّا این امر یک نشانه است؛ نشانه ای از به هم ریختن شیوه هایی که تا حالا مرسوم بوده و طبق احادیثی از مولا علی (روحی فداه) این مورد نشانی از وقوع دورانی ست که نزدیک ترین دوران به ظهور منجی ست.
      سوت زدن کاری مستقل از جنسیت است، با این حال تصویر معمول از این کار در ذهن جمعی ما مختصّ مردان شکل گرفته؛ آن هم به خاطر این که این کار در زنان مسبوق به سابقه نبوده.

  4. شباویز Says:

    سلام جناب کرگدن تنهای عزیز!

    دوست عزیز ذهن جمعی یعنی عرف. عرف را دین و مذهب تعریف نمی نماید، پس ارتباطش ندهید با علائم ظهور! در فرهنگ عامهِ هر حیطه جغرافیایی، اِلِمان هایی بعنوان نمادهای زنانه و مردانه بودن معرفی و به مروز زمان پذیرفته می شوند. در فرهنگ سخت گیر و پای بست دار ایرانی که مردان قادر بوده و اجازه یافته هر کاری را ولو ناهنجار به راحتی انجام دهند، زن منع شده حتی از انجام هنجارها. اگر فرهنگی اصیل و وام دار از اندیشه خردمندانه ای باشد با تلنگر گذشت زمان، دستخوش تزلزل نخواهد شد و دچار گسست فرهنگی نمی گردد. شاید شاید باز هم تاکید می کنم شاید ازدواج همجنس گرایان را بشود در قالب این حدیث گنجاند اما پندار اینکه سوت زدن عملی است که چون سابقه در جامعه زنان نداشته حال اگر اتفاق افتاد از علائم آخرالزمان است به تصور من اشتباه محض است.

    پایدار باشید


    • من تمام حرف هایَت را قبول دارم، فرهنگ ما ایرادات فراوانی دارد. امّا حَرف من این است که جا به جایی کار هایی که در هَر جایی از دنیا در طیّ قَرن ها منسوب به گروه خاصّی بوده (و نَه لزومن گروه های جنسیتی) و اکنون گروه های دیگری آن کار ها را انجام می دهند نشانه ای از وقوع دورانی ست که به آن آخِرُالزَّمان می گویند.
      من اصلن قصد این را ندارم که بگویم سوت زدن زنان یا ازدواج دگر باشان عملی قبیح است؛ می گویم این کار ها خلاف آن چیزی ست که در تاریخ (به هَر دلیل) رایج بوده و اکنون دارد دست خوش دگر گونی می شود، و این از نظر من (که لزومی به پذیرش آن از سوی دیگران هم نیست) یکی از نشانه های آخِرُالزَّمان است.

  5. شباویز Says:

    دوست عزیز همیشه مشتاق داشتن مخاطبی باشید که با به چالش کشیدن شما، بر عمق مطالب تان بیفزاید نه اینکه در گوشه ای ساکت بایستد و هر از گاه تحسین کنند، نوشته های تان را.

    می دانم که نوشته های هر نویسنده از آنجا که برگرفته از اندیشه و ذهنیت اوست، برایش ارزشمند و قابل دفاع است. اما اگر نوشته های مان خوانده نشده و مورد قضاوت سخت گیرانه قرار نگیرند؛ هرگز پخته نخواهیم شد.

    قطعا من در حدی نیستم که بخواهم به شما چیزی بیاموزم یا بخواهم شما را با منطقم خلع سلاح نموده و نظرم را به شما تحمیل نمایم. باور بفرمایید هرگز چنین نیتی ندارم. اما قبل از پاسخگویی اندکی در کامنت خواننده تان دقت کنید و فقط در جهت دفاع و توجیه برنیایید.

    دوست عزیزم، اگر قرار بود که هر نوع دگرگونی در احوال و رفتار و علایق و عادت های بشری منجر به ظهور بقیه اله گردد، پس بایستی سالها پیش افتخار رویت شان، نصیب مان می گشت. من عاشق فوتبالم می دانید که؟ پس مثال هایم نیز فوتبالی است. پس اجازه دهید با تمثیلی فوتبالی بحث را تمام کنم هرچند می دانم باز مقاومت نموده و می گویید منظورتان چیز دیگری است.

    می گویند وقتی انگلیسی های طراح فوتبال صاحب گل پیروزی می شدند به جای در آغوش کشیدن بازیکن گلزن، فقط دست می زدند و به بازی ادامه می دادند، اما اولین بار در کشورهای مستعمره انگلیس، مستعمره نشینان پس از به ثمر رسیدن گل بسوی گلزن مسابقه می رفتند و او را در آغوش می کشیدند. این کار ازنظر انگلیسی های همیشه مغرور و متکبر عملی زشت و محقر می آمد که به آن بسیار انتقاد می کردند…

    حال تصور نمایید وقتی انگلیسی ها نیز یک عمل رایج تاریخی شان را دگرگون کرده و در زمانه ای مدرن، رفتار خلاف آن را در زمین انجام دادند، حتما باید مهدی موعود ظهور می نمود؟

    پایدار باشید


    • اتّفاقن همیشه از کامنت هایَت استقبال کرده اَم و اصولن از تعریف و تمجید خوشم نمی آید، خودم هم به چنین کاری علاقه ندارم.
      توجیه نمی کُنم، این کار را هم بَلَد نیستم، کامنت ها را چند بار می خواندم و سپس پاسخ می دادم، مبادا از حق عدول کُنم و پاسخ خودم را نیز چند بار مرور می کردم و بعد اقدام به انتشارش می کردم؛ تنها در حال گفت و گو بودیم، گفت و گو بَر سَر این که آیا چنین رخ داد هایی می توانند مصداقی از آن حدیث باشند یا خیر. می دانم احتمال این که جَزم اندیش به نظر برسم زیاد است امّا بنده هنوز هم با توجّه به این که صراحتن از تعویض جای زن و مَرد و جا به جایی کار ها و عاداتِ شان سخن رانده شده بَر این باور اَم این موارد نشانه هایی از نزدیکی ظهور حضرتش (روحی فداه) هستند و به نظرم قیاس این حدیث و شواهدی که در مورد آن هست و می بینیم، با این پدیده که به آن اشاره کرده ای، قیاسی مع الفارق است. واقعن می توان دگر گونی در شیوه ی شادی کردن را با زیر ابرو بَرداشتن مردان و های – لایت کردنِ شان قیاس کرد؟
      باز هم می گویم این کار ها -نَه در مردان و نَه در زنان- از دید هیچ ایرادی ندارند؛ تنها، نشانه اَند.

  6. شباویز Says:

    سلام جناب کرگدن تنهای عزیز

    می دانم که دقیقا منظور شما از توصیف آخرالزمان چیست. می دانم که ایمان و باورهای دینی و مذهبی شما، وجود منجی را تایید می نماید که قرار است در فردا روزی که قطعا از راه خواهد رسید، بیاید و ظهور نماید. من نیز معتقدم به چنین منجی صبوری و همیشه فکر می کنم دریای وجودش چگونه تاب می آورد این همه ناپاکی ظلم و بی عدالتی را. بر این اساس من نیز باور دارم به علائم و نشانه های پیش از ظهور ایشان. از جمله همین تغییر در ماهیت رفتارهای جنسیتی. در هیچ یک از نوشته های گذشته نیز بخش اول پست شما را در مورد پرداخت ابروها و رنگ به رنگ نمودن موهای آقایان را نه منکر شدم و نه زیر سوال بردم. چون خود، آن را بعنوان یکی از مهمترین نشانه های ظهور می دانم. اما اعتقاد دارم تعریف و تعمیم هر نوع دگرگونی در رفتار اجتماعی یا کنش افراد جامعه به این نشانه ها، کار دقیقی نیست.

    پایدار باشید


بیان دیدگاه