سلوکِ بزرگان

1 جون 2010

«کلمه» با هم سَر محمّد نوری زاد -خانم فاطمه ملکی- گفت و گو کرده، ایشان گفته اَند:

ای مرغ گرفتار بمانی و ببینی … آن روز همایون که به عالَم قفسی نیست

بیت از هوشنگ ابتهاج (ه.الف. سایه) است.

2 پاسخ to “سلوکِ بزرگان”

  1. شباویز Says:

    سلام جناب کرگدن تنهای عزیز!

    الان دیدم که تا صبح تان نیز دوباره مسدود شده. واقعا متاسف شدم. جدا عرض می کنم متاسفم. اما تاسف بیشتر برای آنها که هنوز امید دارند تا به این روش جلوی حرکت مان را بگیرند. می دانم دوباره شروع می کنید و مجدد در خانه ای دیگر خواهید نوشت، اما گاه به هنگام حرکت با سدی که انتظارش را نداشته ای تصادم کنی، می تواند دردناک باشد. وقتی می خواهم با کسی همدردی کنم انگار کم می آورم و کلمات را گم می کنم در فضای مشوش ذهنم.

    دیروز یکی از دوستان گودری می گفت که حالش بهم می خورد از نثر مسعود بهنود!!!؟؟؟ دریای پرآشوب می شوم وقتی این جمله را می خوانم اما سعی می کنم خویشتن دار باشم و در پاسخ می گویم: » مسعود بهنود را دوست دارم نه صرفا به دلیل کلام آهنگین و سبک گفتاری اش، بلکه به این علت که آرامش و متانت غریبی در گفتار و پاسخ به مخالف و منتقدش دارد. تا بحال برآشفتنش را از لابلای خطوط نوشتاریش، ندیده ام، و نیز قلمش که به توهین آلوده شده باشد. گله هم که می کند نرمی واژگان را می توانی لمس کنی بدون آنکه آزرده گردی؛ و این ویژگی کمتر در بین اهل قلم و روزنامه نگاران، این روزها دیده می شود.»

    آنقدر کوچکم در برابر دانش کم نظیر و عمق نگاه و زیبایی کلام و قلم توانای استاد بهنود، که خود را سنگریزه ای در برابر عظمت اورست می پندارم. نظر این دوست برایم سنگین است هم به جهت توهین به مسعود بهنود و هم اینکه خود پیرو نثر او هستم. نثری که می رود زیبایی و نرمی گفتارش در ضخامت و زمختی روزگار، فراموش گردد. نمی دانم نوشته جدید آقای بهنود تحت عنوان «چناری در گلدان» را مطالعه کرده اید یا نه؟ مقایسه ای است بس زیرکانه و استادانه بین جواد لاریجانی و محسن مخملباف، به همان نثر دلنشین همیشگی ایشان. دلنشین به زعم من و البته برخلاف نظر این دوست که اینگونه نوشتن را نثر قائم مقامی می داند و معتقد است از جذابیت های بصری نوشته کاسته و مانع می گردد تا به سرعت و تندی متنی را بخوانیم.

    اینها را گفتم تا بگویم بهنود نماد نرمش در برابر مخالف است. سخت ترین کلام مخالف را به طنزی شیرین و با لبخندی پاسخ می گوید. کاش این طمانینه و سعه صدر و خویشتن داری در ذات قدرت نشینان هم بود تا بر دهان هر مخالفی، مهر سکوت ننشانند.

    پایدار باشید و این سرا همواره برقرار باشد

    پی نوشت:

    مثلا برای ابراز همدردی کم آورده بودم، اینقدر کامنت را طول دادم! حال تصور کنید اگر کم نمی آوردم چه می شد 🙂


    • دوست گران سنگم!
      از صمیم قلب ایمان دارم که راه بَراندازی بساط ستم ولایت فقیه، نه خشونت ورزی و فحّاشی و به قول اسطوره ی معاصر؛ مجید توکّلی ِ بزرگ «انقلاب کلنگی» ست؛ که این ها تمامن مبارزه ای ست در میدان هایی که حریف امکانات قدرت مند تَری دارد. پیروزی، از راهی به دست می آید که حریف در آن خلع سلاح باشد و حَرفی برای گفتن نداشته باشد؛ عرصه هایی نظیر «امید»، «مهربانی»، «استقامت» و «صبر».
      ما پیروز می شویم!
      ضمنن؛ مثل همیشه سپاس گُزارم از نِگَر های مو شکافانه اَت…


بیان دیدگاه